جزوه اخلاق زیستی در زیست فناوری


جزوه اخلاق زیستی در زیست فناوری
جزوه اخلاق زیستی در زیست فناوری با فرمت pdf و word
تعداد بازدید
64 بازدید
7,500 تومان

بخشی از متن فایل
ادامه مبحث اخلاق فضیلت: افرادی این عقیده را دارندکه یک سری قوانین اخلاقی هست  که  همیشه صدق نمی کند  مثلا: بین دو نفر دعوا شده و  اگر ما یک چیز راستی را بگوییم باعث میشود که قضیه بد تر شود و طرفین قمه را در بیارند و یا علی …  خب در اینجا مصلحت این است که حالا یا ان حقیقت را پنهان بکنید یا دروغ بگویید .
نکته: همین که قانون اخلاقی همیشه ثابت نباشد یعنی DEONTOLOGY ( اخلاق وظیفه )نمیتواند صادق باشد  چون اخلاق وظیفه بیان میکند که  فرد باید از قانون تبعیت بکند و اطاعت بکند و اجباریست . مثلا در مثال بالا فرد باید راست بگوید با اینکه میداند بعد از سخنش همدیگر را تکه پاره میکنند .
مثال: اگر  گفته شده باشد که طوری با دیگران رفتار بکن که  دوست داریم با خودمان همانطور برخورد شود یا اینکه این انتظار را از دیگران داریم که همانطور که ما دوست داریم با ما برخورد بکنند  آیا این ها نیز مثل مثال بالاست( یعنی همیشه صادق نیست) یا اینکه همیشه صادق است؟
در پاسخ باید بگوییم  که با توجه به اینکه همه ی ما انسانیم و اینکه همه ی ما این حق را داریم که دوست داریم انطور که دلمان میخواهد با ما برخورد شود یک یکسانی وجود دارد( در همه صدق میکند) و ما میتوانیم ان را به عنوان یک قانون مطلق تصور بکنیم .
از طرفی اگر به فرهنگ های مختلف جوامع توجه شود  مشاهده میشود که رفتار ها و هنجار ها در جوامع مختلف متفاوت است . این یعنی اینکه باور های اخلاقی جوامع مختلف  با هم متفاوت است.
مثلا در ایران  اقایان با اقایان دست وو روبوسی میکنند  و خانم ها با خانم ها  اما مثلا در ایتالیا، اقایان با خانم ها هم  دست و روبوسی میکنند .
حالا با توجه به اینکه باور های اخلاقی متفاوت است ( بین هم جوامع و هم افراد) برداشت میشود که اخلاق باید یک چیز نسبی باشد .
حتی حقیقیت هم ممکن است نسبی باشد مثلا فردی در سوئد میگوید الان ساعت ۵ عصر است در همان زمان یکی در ایران میگوید الان ساعت ۸ شبه حالا ایا کسی دورغ میگوید ؟ خیر اما چجوری است که دوساعت مختلف اعلام شده در یک زمان ؟ در اینجا دلیل بیان میکنند که در خصوص مباحث زمانی  نسبیت وجود دارد ( و زمان بسطه به مکان فرد متفاوت است)
زمانی که ما میبینیم که باور های متفاوتی راجع به یک حقیقت واحد وجود دارد یک دلیلش میتواند این باشد که ان حقیقتی که ما داریم راجعش صحبت میکنیم خودش نسبی است اما دلایل دیگری نیز وجود دارد غیر از نسبی بودن
دلایلی غیر از نسبی بودن مطالب:
۱-یکسری باور های زیر بنایی وجود دارد که در شرایط مختلف ، شرایط روبنایی متفاوتی ایجاد میکنند .
مثال : ما باور داریم که باید به سالخوردگان و سالمندان احترام بگذاریم ( قانون  زیر بنایی). و این باور را هم ما داریم و هم ان اسکیمو در قطب  اما این باور در شرایط زیست ما به این معنی است که تا میشود سالخورده را زنده نگه داریم( قانون رو بنایی ) اما در شرایط زیست اسکیمو به این معنی است که از یک جایی به بعد  برای اینکه احترام  طرف حفظ شود اون بنده خدارا رها بکن تا بمیرد راحت بشه( رفتار رو بنایی) .
نکته: قانون زیربنایی( مبنایی) قانونی است که همیشه ثابت است اما ممکن است باور های رو بنایی در فرهنگ های مختلف ، متفاوت باشد
۲- وقتی که دو باور  متفاوت وجود دارد  به این معناست که  میتواند یکی از این ها غلط باشد .
 
مشکلات اخلاق وظیفه ( DEONTOLOGY ):
الف )مثلا اینکه ما میگوییم یکسری قواعد مطلق اخلاقی داریم  این قواعد مطلق اخلاقی از کجا می ایند ؟
در جواب باید گفت که
۱- برخی از وظیفه گرا ها عقیده دارند که انسان به ذات میتواند که تشخیص دهد که یک کار خوب است یا خیر و خود انسان خوبی اعمال یا بدی اعمال را میتواند تشخیص دهد .
۲- برخی دیگر از  وظیفه گرا ها معتقد اند که خداوند هست که به ما میگوید که کدام عمل خوب و درست است و کدام عمل زشت و نادرست یا به عبارتی ما باید  طبق دستورات دینی عمل بکنیم .
۳- برخی دیگر معتقد هستند که باید با منطق و استدلال باید ثابت کنیم که کدام عمل خوب و درست است و کدام عمل زشت و نادرست است یعنی ما بیاییم راست گویی را مقابل دروغ گویی قرار دهیم و شروع کنیم به استدلال کردن و نتیجه استدلال به ما نشان دهد که کدام را انتخاب بکنیم .
ب) ایا کار هایی هستند که ذاتا خوب یا بد باشند ؟
در جواب باید گفت
۱- برخی معتقد هستند که ان چیز که تایین میکند که یک عمل خوب است یا خیر پیامد های ان عمل است .
چ) در اخلاق وظیفه ، افراد برای اینکه بخواهند اخلاقی زندگی بکنند ، این اخلاق یک لیستی در اختیار افراد میگذارد و در ان بایدها و نباید ها را مطرح میکند و افراد موظف اند دقیقا و  مو به مو طبق لیست رفتار بکنند . حالا سوال اینجاست چطوری عمل افراد  نسبت به مجموعه ای از قواعد  یک فرد را  اخلاقی میکند( چون در اخلاق وظیفه افراد به حکمت عمل کاری ندارند و کور کورانه فقط اطاعت میکنند ) ؟
ر) به طور معمول در زندگی روزمره اتفاق افتاده که گاهی دستورات اخلاقی باهم در تعارض هستند یعنی اگر بخواهیم به دستور اخلاقی عمل بکنیم مستلزم این است که یک دستور اخلاقی دیگر را نقض بکنیم حالا مشکل اینجاست که اگر چنین چیزی وجود دارد اصلا چه دلیلی وجود دارد که ما از دستور العمل های نوشته شده  عمل بکنیم  چون قوانینی که همدیگر را نقض بکنند دیگر قانون نیستند .
ت) ممکن نیست که ما دلایل اخلاقی پیدا بکنیم برای اینکه این قوانین اخلاقی را زیر پا بگذاریم مثلا یک گروهی ۱۰۰ نفر را گرفتند و به شما میگویند که بگیر یک نفر را بکش . یا میکشی یا ما همه این ۱۰۰ نفر را میکشیم حالا آیا فرد هنوز هم اصرار دارد که کسی را نکشد ؟ حالا اگر بگیره اون یک نفرا بکشه کلا مبحث اخلاق وظیفه پودر شد رفت  اگه نکشه هم که مسئول مرگ ۱۰۰ نفر هست.