جزوه انگیزش و هیجان دانشگاه پیام نور

بخشی از متن فایل
نظريه هاي شرطي
شرطي شدن نيز گروهي از نظريه هاي انگيزشي را تشكيل
ميدهد. اين نظريه ها در شرطيشدن به شكلهاي بازتابي
و عامل، نمايان ميشوند.
وقتي محركي همراه با محرك ديگر بيايد و پس از
چند بار تكرار، پاسخ آن را به خود اختصاص دهد، آن
را شرطيشدن بازتابي يا كالسيك مينامند. در شرطي
شدن، عامل رفتار هنگامي برانگيخته ميشود كه احتمال
دريافت پاداش يا يك عامل تقويتي وجود داشته باشد.
به عقيده اسكينر )۱۹۵۳ ،)آنچه بيش از همه در
وقوع رفتار اهميت دارد، محيط افراد به طور مستقيم و
سرگذشتهاي آنها در طول زمان است.
به نظر بندورا )۱۹۸۶ ،)عامل تقويتي نيست كه در رفتار
تأثير ميگذارد بلكه باورها و اعتقادهاي مردم درباره
عوامل تقويتي است كه تأثير بيشتري به جاي ميگذارد.
نظريه هاي شناختي
نظريه هاي شناختي انگيزش بيشتر به انديشهها، انتظارها
و ادراك امور و مسائل زندگي توجه دارند. براساس نظريه
شناختي، دو نوع شناخت بيانگر رفتارهايي است كه از
ما سر ميزند:
•انتظاري كه رفتار را به سوي هدف خاصي سوق ميدهد.
•ادراك ارزش هدف
نظريه هاي شناختي انگيزش، تمايز عمدهاي ميان انگيزههاي
درونزاد )يا ذاتي( و برونزاد قائل است. انگيزه درونزاد،
آدمي را وادار ميكند تا در كارها بهخاطر خود آنها به
فعاليت بپردازد، نه براي دريافت پاداش و سود مالي.
انگيزه برونزاد سبب ميشود فرد براي دستيابي به
پاداش يا مقام يا مرتبه احتمالي در كاري شركت كند.
انگيزه درونزاد، كوشش و پشتكار بيشتري براي انجام
كار برميانگيزد. درنظر گرفتن پاداش براي ايجاد رفتار
مطلوب به كاهش انگيزه درونزاد و افزايش انگيزه برونزاد
ميانجامد و از فعاليت تحصيلي ميكاهد.