جزوه روان شناسی کار دانشگاه علمی کاربردی


جزوه روان شناسی کار دانشگاه علمی کاربردی
جزوه روان شناسی کار دانشگاه جامع علمی کاربردی با فرمت word در ۲۵۹ صفحه با قابلیت سرچ و جستجو
تعداد بازدید
44 بازدید
7,500 تومان

بخشی از متن فایل
تعریف روانشناسی
روانشناسی چیست؟و چه موضوعاتی را را مطالعه می کند؟اینها پرسش‌هایی هستند که ابتدا در خصوص این علم مطرح می‌شوند. بسیاری از مردم تصور درستی از روانشناسی و زمینه های فعالیت آن ندارند. اطلاعات ناقص و نادرست رسانه‌ها نیز بر این ابهام می افزاید. برای فهم بهتر موضوع ابتدا باید روانشناسی را تعریف کنیم تا پس از آن به موضوع مورد مطالعه روانشناسی بپردازیم. ابتدا لازم است به این مهم اشاره کنیم که تعریف هر علم کار آسانی نیست. زیرا برای این کار ابتدا نیاز است که تعریفی جامع و مانع از آن علم ارائه کنیم؛به طوری که همه جنبه های مورد مطالعه آن را در بر گیرد. البته این کار در خصوص علم روانشناسی دشوارتر می شود. زیرا موضوع این علم مربوط به انسان است و انسان هم موجود بسیار پیچیده‌ای است. از این رو قلمرو علم روانشناسی گسترده است. با این وصف بر آنیم که این علم به نحو ساده‌تری تعریف  شود. کلمه روانشناسی ترجمه اصطلاح (( پسیکولوژی)) فرانسوی است. ریشه این واژه از لغت پسیکه یا سایک (PSYCHE) به معنی نفس یا روان (LOGOS) به معنی دانش یا مطالعه مشتق شده است(ساعتچی، ۱۳۹۲)
در زبان فارسی نیز روانشناسی از دو واژه روان و شناسی تشکیل شده است. معنی تحت الفظی این واژه در زبان فارسی شناختن روان یا ذهن است شرح و تبیین این واژه ها معنای روانشناسی را بهتر بیان می کند.
اکنون باید ببینیم که روان چیست و چه معنایی دارد. روان در فرهنگ لغت به معنای رونده و جاری تعریف شده است. بعضی نیز روان را روح تعریف می کنند. اما منظور از روان در اینجا،روح نیست. زیرا روح یک مفهوم غیر مادی و متافیزیکی است ولی روان یک مفهوم مادی و قابل شناخت است است که علم روانشناسی به آن می پردازد. در تعریف روانشناسی منظور از روان،تفکر و باورها،عواطف و احساسات و رفتارها است. این سه حوزه مجموعه‌ای به عنوان روان را تشکیل می دهند. پس می توانیم روانشناسی را به صورت علم مطالعه یا به عبارت دقیق‌تر به صورت علم مطالعه افکار،باورها،اعتقادات،عواطف و رفتارهای انسان تعریف کنیم. هر موضوعی که به یکی از این سه مقوله مربوط می شود در قلمرو علم روانشناسی قرار می گیرد.
با توجه به این تعریف متوجه میشویم روانشناسی حوزه وسیعی را در بر می‌گیرد. این علم به صورت مستقیم یا بین رشته‌های حوزه‌های گسترده‌ای از مطالعات علمی اخیرا تشکیل داده است.
برای درک بهتر موضوع به تعریفی کلاسیک از روانشناسی به نقل از اتکینسون (۱۳۶۸) می پردازیم:
تعریف روانشناسی: روانشناسی علم مطالعه رفتار و فرایندهای ذهنی است.
در این تعریف دو مفهوم اصلی شامل ((رفتار)) و ((فرآیندهای ذهنی )) وجود دارد.
رفتار چیست؟
منظور از رفتار تمامی فعالیتهای آشکار و پنهان،قابل مشاهده و قابل اندازه گیری موجود زنده است (گنجی ، ۱۳۸۰). به عبارت ساده‌تر هر فعالیتی که انسان انجام می‌دهد با دارا بودن دو شرط رفتار نامیده می‌شود:
الف- این عمل باید قابل مشاهده باشد،نظیر نوشتن،غذا خوردن و … ،
ب- در صورتی که پنهان و غیر قابل مشاهده باشد باید قابل اندازه گیری باشد. یعنی با استفاده از روشهای اندازه گیری علمی بتوان آن رفتار را اندازه گیری کرد. برای مثال ویژگی های نظیر تنفر، حسادت ،بی انگیزگی را می توانیم با نشانه های بیرونی و ظاهری آن ها نظیر حالت چهره،و وضعیت بدنی به صورت غیر مستقیم اندازه گیری کنیم.
فرایندهای ذهنی چیست؟
فرایندهای ذهنی اصطلاحی جهت توصیف عملکرد های شناختی است است و به کارکردهای ذهنی اشاره دارد. ادراک ، حل مسئله ، هوش ، استدلال ، تخیل ، یادگیری و زبان برخی از موارد مهم فرایندهای ذهنی هستند.
منظور از روان این مجموع رفتارها و فرایندهای ذهنی است. روانشناسی به عنوان یک علم این مجموعه را مطالعه می کند.
شکل ۱_۱ این مجموعه را نشان می دهد.
تاریخچه روان شناسی کار
حوزه مورد مطالعه روان شناسی کار ابتدا با روانشناسی صنعتی و سازمانی آغاز و سیر از درون آن، رشته جدید روان شناسی کار جدا شد. اصطلاح روان شناسی صنعتی را نخستین بار به صورت اشتباه برایان در سال ۱۹۰۴ به کار برد. او در هنگام نوشتن یک مقاله به جای روان شناسی فردی، روانشناسی صنعتی نوشت (ساعتچی، ۱۳۹۲). از آن زمان به بعد این اصطلاح برای نامیده شدن یک رشته جدید به کار رفت.
از سه نفر به عنوان پیشگامان رشته روانشناسی صنعتی نام برده می شود. این سه نفر که مستقل از یکدیگر کار می کردند(و پژوهش های آنها نیز با یکدیگر هم پوشانی یکدیگر نداشت) به عنوان پدر روانشناسی صنعتی – سازمانی شناخته می شوند:
۱- والتر دیل اسکات که در موضوع روان شناسی تبلیغات کار می کرد،
۲- مک کین کتل بر روی ساخت آزمونها کار می کرد،
٣- هوگو مونستر برگ که به بهره گیری از دستاوردهای روان شناسی برای حل مشکلات محیط های صنعتی علاقه داشت.
مطالعات این سه نفر در کنار پژوهش های فردریک تایلور که در زمینه اصول مدیریت علمی کار می کرد موجب تولد رشته جدیدی از بطن روان شناسی تجربی به نام روانشناسی صنعتی شد.
عوامل مؤثر در شکل گیری روان شناسی کار
همان گونه که ذکر شد حیطه روان شناسی کار ابتدا با عنوان روانشناسی صنعتی و سازمانی مطرح شد، از این رو تاریخچه آن با روانشناسی صنعتی و سازمانی مشترک است. عوامل چندی در ایجاد و گسترش روانشناسی صنعتی و سازمانی دخيل اند که مهم ترین آنها به شرح زیر معرفی می شوند:
 ۱-جنگ جهانی اول و دوم:
جنگ های جهانی اول و دوم از مهم ترین عوامل شکل گیری و رشد رشته روان شناسی صنعتی به حساب می آیند (ساعتچی، ۱۳۹۲). جنگ به نیروی انسانی نیاز دارد افراد در موقعیت های مناسب اهمیت زیادی داشت. از طرفی نظامیان درگیر جنگ، قبلاً شناسایی نشده بودند و بنابراین نیاز به روشی بود که به صورت سریع و درست نیروهای داوطلب را شناسایی و آنها را در حوزه مناسب با توانایی خود به کار گیرد. وقتی ایالات متحده وارد جنگ جهانی اول شد، این موضوع شدت گرفت. فرماندهان ارتش از روان شناسان خواستند تا روش هایی برای انتخاب مناسب نیروها ارائه کنند.
گروه روان شناسی به رهبری رابرت یرکس که در آن زمان رئیس انجمن روان شناسی آمریکا بود دو آزمون برای شناسایی و انتخاب سریع نیروهای ارتش آماده کردند. ابتدا آزمون آلفا برای سنجش توانایی ذهنی طراحی شد. این آزمون مورد استقبال قرار گرفت؛ اما محدودیت این آزمون موجب شد آزمون دیگری هم به نام بتا ساخته شود. آزمون آلفا ویژه افراد باسواد بود و قابلیت کاربرد برای بیسوادان را نداشت. از آنجایی که تعداد زیادی از ارتشیان بی سواد بودند نسخه دوم این آزمون به نام بتا برای افراد بی سواد ساخته شد. این آزمون ها با استفاده از روش غربال گری داوطلبانی را که دارای نقایص هوشی و روانی بودند را شناسایی می کردند.
سودمندی و سهولت استفاده از آزمونهای آلفا و بتا موجب شد که روان شناسی صنعتی و سازمانی بین جنگ جهانی اول و دوم به سرعت گسترش یابد. در همین زمان والتر دیل اسکات به ارزیابی عملکرد شغلی سربازان و افسران پرداخت و ویژگی های شخصیتی لازم برای انجام ۵۰۰ شغل را در ارتش مشخص کرد. این شرایط موجب تقویت نهضت آزمون سازی شد. هرچند این آزمونها ابتدا برای شناسایی نیروهای نظامی به کار گرفته شدند، اما کم کم برای کمک به انتخاب مناسب کارکنان با توجه به تفاوت های فردی در سایر حوزه های شغلی نیز استفاده شدند. در این زمان آزمون های زیادی از جمله آزمون های هوش و شخصیت ابداع و هنجاریابی شدند. ……..