جزوه فقه استدلالی ۱ ( مکاسب شیخ مرتضی انصاری)


جزوه فقه استدلالی ۱ ( مکاسب شیخ مرتضی انصاری)
جزوه فقه استدلالی ۱ (بیع) از کتاب مکاسب شیخ انصاری منبع جدید رشته الهیات گرایش فقه و مبانی حقوق اسلامی ( جلد۴)  با فرمت pdf در حجم ۳۶ صفحه بهمراه نمونه سوالات امتحانی پایان ترم دانشگاه پیام نور  
تعداد بازدید
170 بازدید
7,500 تومان

تعریف بیع :۱)تعریف لغوی:مبادلت مال بما ل .بائ جاره در اینجابرای مقابله است.مراد از کلمه مال در اولی *همان مبیع _مثمن و معوض است و مراد از کلمه دوم (مال)همان ثمن و عوض معامله است که مشتری  آن را به بایع منتقل می کند
۲٫تعریف اصطلاحی:تعاریف زیادی ارائه شده است .مصنف تعداد هفت تعریف از آن را که یکی تعریف برگزیده خودشان است.
*بیع دارای دو بعد است:در یک بعد از آن بیع را در ارتباط با بایع می سنجیم و سپس آن رابه این صورت تعریف می کنیم :تبدیل مال بمال . چرا که در این بعداز بیع جنبه صدوری آن و عمل بایع مورد نظر است.بعد دوم:سنجش آن نسبت به مبیع است که این بعد در تعریف بیع اساسی است در این صورت تعریف بیع این خواهد شد:مبادلت مال بمال.این بعد جنبه ی وقوعی بیع را نشان می دهد.
مبیع و ثمن در بیع
به حکم تبادر و صحت سلب و نیز ظهور عرفی و شرعی بیع در این است که مبیع باید از اعیان  باشد»از این رو منفعت(سکونت در خانه ی فرد)”انتفاع(پوشیدن لباس فردی برای مدتی)و حق(مانند حق التحجیر)نمی توانند مبیع واقع شوند و اطلاق بیع در چنین مواقعی مسامحه خواهد بود.
اما ثمن می تواند از اعیان*منافع و نیز عمل حر(در صورتی که بگوییم عمل حر مانند خیاطی خیاط قبل از اینکه مورد معاوضه واقع شود *عرفا مال به حساب میاید)باشد.
به نطر مصنف هیچ یک از اقسام حقوق حتی مانند حق التحجیر *به این دلیل که در عرف ;مال به حساب نمی اید نمی تواند ثمن بیع واقع شود.بعضی از اقسام حقوق مانند
حق حضانت قابل نقل و انتقال نیست و قطعا نمی تواند ثمن بیع واقع شود.
تفاوت حق و ملک:حق مرتبه ضعیفی از مالکیت و سلطنت فعلی است.حق همیشه قائم بر دو فرد(من له الحق_من علیه الحق)است* اما ملک رابظه میان فرد وشئ است.
تذکر:۱-بیع همیشه تملیک الغیر است*حتی در جایی که شما از فردی چیزی را(مثلا یک دوره وسایل الشیعه)طلب دارید*می توانید آن دین را که در ذمه ی مدیون هست*در مقابل مثلاده هزار تومان به تملیک او در اورید*در این صورت شخص بدهکار اناما مالک دین می شود و به دنبال آن*بلافاصله دین از ذمه ی او ساقط می شود و ثمن(ده هزار تومان)به ملکیت فروشنده(طلبکار) در می اید.البته من له الحق نمی تواند با همین توجیه حق خود را به من علیه الحق بفروشد*زیرا در اثر فروش لازم می ایدتا خریدار*هم منعلیه الحق و هم من له الحق باشد و چنین اتحادی محال است.
۲٫به عقیده ی مصنف لفظ بیع در معنای عرفی خودش بکار می رود و بعد از ظهور اسلام حقیقت شرعیه متشرعه پیدا نکرده است.