جزوه نظریه های جامعه شناسی جورج ریتزر


جزوه نظریه های جامعه شناسی جورج ریتزر
جزوه نظریه های جامعه شناسی جورج ریتزر
تعداد بازدید
4272 بازدید
7,500 تومان

جزوه نظریه های جامعه شناسی جورج ریتزر با فرمت pdf شامل دو فایل با ۲۵ و ۸۰ صفحه
 
بخشی از متن فایل
ص ۳
مبانی فلسفی نظریه های جامعه شناسی
جامعه شناسی فرزند فلسفه است.انسان از دیر باز در مورد امور
ماوراءالطبیعه،موجودات و مسائل پیرامون و درون اجتماعات خود
اندیشه ورزی داشته که حاصل آن ایجاد فلسفه های ماوراء طبیعی
، طبیعی و اجتماعی است. هر سنت فلسفی اجتماعی الاقل متشکل از
سه جزء خاص خود است:
۱ .هستی شناسی) Ontology :)واقعیت)جهان هستیReality , Fact )و
آنچه در باره آن می توان شناخت؛
۲ .معرفت شناسی) Epistemology :)ارتباط بین شناخت شناس و
آنچه می توان شناخت؛
۳ .روش شناسی) Methodology :)چگونگی جستجوی آن چه می توان
شناخت.
متفکرین در طول تاریخ به تدریج با اندیشه ورزی، سه سنت اصلی
فلسفه اجتماعی را بنیاد گذاشته و پرورده اند که عبارتند
از:فلسفه های اثباتی،تفسیری و انتقادی.
۱ .سنت فلسفی اثباتی) positivism :)در این دیدگاه واقعیت یک
پدیده مادی مستقل است که باید آن را کشف کرد. از منظر
اثبات گرایان ، واقعیت عینی بوده و به دور از هر ارزش و
عاملی که باعث سوگیری شود،مشخص می گردد. از این منظر
نظری برای کسب شناخت صرفا باید به متخصصان و علما
مراجعه کرد.آنها سئواالت تحقیق یا ارزشیابی را صورت بندی
کرده و تحت شرایط کامال کنترل شده آزمایش می کنند تا به
واقعیت دست یابند.
۲ .سنت فلسفی تفسیری) interpretationism 🙂 از دیدگاه فلسفه
تفسیری واقعیت، یک پدیده مادی مستقل نیست بلکه تحت
شرایطِ تجارب انسان بوده و به طور اجتماعی ساخته شده و
معانی متفاوتی می یابد. از نظر تفسیر گرایان ،معرفت
،ذهنی است و از تعامل بین شناخت شناس و موضوع شناخت شکل
می گیرد.از این منظر نظری کسب شناخت صرفا از طریق توسل
به علما صورت نمی گیرد؛ بلکه کارشناسان به طور عام
می توانند از طریق درک ساختارها با ارائه تفسیر از
واقعیت ها و تالش به منظور پی بردن و ساختنِ نمونه های
آرمانی مشاهدات خود، تالش نمایند تا به اجماعی در باره
آنها دست یافته و مسیر پر فراز و نشیب شناخت جهان هستی
)واقعیت (را هموار نمایند.
۳ .سنت فلسفی انتقادی )criticalism:) از نگاه فیلسوفان
انتقادی واقعیت دارای الیه های متعدد ،متنوع و پیچیده
است. معرفت به مفهوم اثبات گرایانه،عینی نبوده و ارزشها
از یک سو و قدرتها از دیگر سو در شکل گیری ساختار شناخت
،نقش های خود را ایفا می کنند.به همین دلیل انتقادیون
درک واقعیت های چند الیه را چندان آسان نیافته اند.در
مقوله روش شناسی از این منظر برای کسب شناخت باید به
سراغ مردم در هر جا که هستند رفت.مردم وضع
موجود)واقعیت( را تحریف شده می دانند،که باید عوامل
پنهانی که نقش تعیین کننده در شکل گیری این تحریف داشته
اند را شناسایی کرده و به یکدیگر شناسانند.از منظر
انتقادی ها مردم می توانند وضع موجود را تحلیل کرده تا
زمینه تغییر و رهایی از شرایط محیطی نامساعد را به
نحوی دسته جمعی و مشارکتی هموار نمایند