جزوه احکام کسب و کار پیرامون عقود تجاری اسلامی


جزوه احکام کسب و کار پیرامون عقود تجاری اسلامی
جزوه احکام کسب و کار پیرامون عقود تجاری اسلامی با فرمت pdf در ۹۵ صفحه و جزوه دستنویس دیگری از درس احکام کسب و کار دانشکده مدیریت تهران در ۱۸ صفحه  
تعداد بازدید
16 بازدید
7,500 تومان

بخشی از متن فایل
۱ .شرایط صحت معامله
هر چند عقود و قرارداد هاي مالی مشروع و معتبر تنوع زیادي دارند، اما همه آنها واجد
شرایطی مشترك هستند که شرایط اساسی صحت معاملات نامیده میشود. این شرایط
به قرار زیر می باشند:
 قصد طرفین
مراد ما از قصد، این است که طرفین معامله باید در انجام معامله اراده داشته باشند و
متوجه اعمال و رفتار خود باشند. به این معنا که شخص معامله کننده باید واجد سطحی
از هوشیاري و عقلانیت باشد و علم داشته باشد که چه عملی از او سرزده است، و آثار و
تبعات آن چیست. براي آگاهی از قصد، نیازمند لفظ یا فعل یا اشاره اي هستیم که از آن
حکایت نماید. فقدان قصد به هر دلیلی که باشد نظیر جنون، صغیر بودن و یا خواب و
مست بودن، سبب ابطال عقد است. به این معنی که هرگاه طرفین معامله یا یک طرف
از آنها قصد انجام معامله را نداشته باشند، معامله منعقد شده به لحاظ فقدان قصد باطل
است. به عنوان مثال معاملهي فردي که به سبب استفاده از مسکرات و یا مواد روانگردان
عقل و هوش و حواسش از کار افتاده و معانی لغات و الفاظ را درك نمی کند، به سبب
فقدان قصد، معامله منعقد شده، باطل میباشد.
 رضایت طرفین
رضایت در حقیقت مرحلهاي بعد از وجود قصد است که شخص به لحاظ وجود خصایص
و شرایطی خاص، متمایل و راغب به انجام معامله میشود. اگر هریک از طرفین
رضایتشان مخدوش باشد، معامله غیرنافذ محسوب گردیده و تنها با الحاق رضایت بعدي،
چنین عقدي می تواند معتبر باشد. به عنوان مثال، ممکن است کسی به دیگري بگوید:
خانهات را رایگان به من منتقل کن، در غیر این صورت تو یا یکی از اعضاي خانواده ات
را خواهم کشت. و از منظر عرف و عقل، شخص تهدید کننده قادر به انجام چنین تهدید
باشد و شخص تهدید شونده نیز قادر به دفع معقول و مطلوب تهدید از خود نباشد،
چنین معامله اي غیر نافذ است و تنها پس از فراهم شدن شرایط با اعلام رضایت بعدي،
عقد صحیح می باشد و در غیر این صورت باطل و بی اثر خواهد بود. (عقد غیرنافذ به
معناي عام کلمه، به هر عقدي گفته میشود که داراي اثر حقوقی نباشد، اما به معناي
خاص، عقدي ناقص است که قابلیت کمال دارد و با ضمیمه شدن رضاي بعدي، حیات
حقوقی مییابد.)
 بلوغ ، عقل ، رشد (اهلیت)
اهلیت به توانائی قانونی شخص براي دارا شدن یا اجراي حق گفته میشود. توانائیِ دارا
شدن حق، اهلیت تمتع و توانائی اجراي حق، اهلیت استیفاء نامیده میشود.
اصولاً هر شخص میتواند صاحب حق باشد و با توجه به از میان رفتن بردگی، نداشتن
اهلیت تمتع، جنبه استثنائی دارد و محدود به موارد مشخص شده در قانون است. اما
برخی از اشخاص با وجود آنکه میتوانند طرف حق وارد شوند اما از اعمال آن حق
محروم شدهاند. نداشتن اهلیت استیفا را، «حَجر» می گویند و کسی که فاقد این اهلیت
است محجور نامیده میشود. محدوده افراد فاقد این حق در نظامهاي قضائی مختلف
متفاوت است. اما معمولاً مجنونین و دیوانگان، سفها و کمخردان (غیر رشید) و کودکان
قبل از رسیدن به سن قانونی از اهلیت براي اعمال بخشی یا تمامی حقوق خود برخوردار
۱ نیستند.