جزوه مبادی حقوق نصرالله ستانکزی


جزوه مبادی حقوق نصرالله ستانکزی
جزوه مبادی حقوق نصرالله ستانکزی با فرمت pdf در ۸۷ صفحه بصورت تایپ شده
تعداد بازدید
30 بازدید
7,500 تومان

فهرست مطالب جزوه و خلاصه کتاب مبادی حقوق نصرالله ستانکزی

پیشگفتار ……………….
مقدمه ………………
معلومات عمومی ………………….. ۱
مبحث اول معنی لغوی حقوق ………………………………….. ۱
مبحث دوم معنی اصطلاحی حقوق ……………………………………………. ۱
مبحث سوم رابطه حقوق با سایر قواعد تنظیم کننده اجتماع  ………. ۳
مبحث چهارم رابطه علم حقوق با سایر علوم – ………………………… ۹
سوالات فصل مقدماتی ………………. ۱۲
قسمت اول ……………………. ۱۲
حقوق آفاقی …………. ۱۲

فصل اول …………………… ۱۱

خصایص یا صفات قواعد حقوقی …………………………………….. ۱۳
مبحث اول صفت قاعدۀ حقوقی از نگاه تجرید و تعمیم )مجرد بودن و عمومی بودن( – ………….. ۱۳
مبحث دوم صفت قاعدۀ حقوقی ازنگاه اجباری بودن وامری بودن – ………………………………….. ۱۴
مبحث سوم صفت قاعدۀ حقوقی از نگاه مؤیدهای بودن …………………………… ۱۶
مبحث چهارم صفت قاعدۀ حقوقی از نگاه کتبی بودن …………………………… ۱۸
سوالات برای مباحثه …………………………………………………. ۱۸

فصل دوم …………………………. ۱۱

اساس و مبنای قواعد حقوقی ……………………….. ۱۹
مبحث اول تمایلات واقعبینان یا مثبتیون …………………………………….. ۱۹
مبحث دوم عقاید و تمایلات ارباب اصالت تصوف ……………………….. ۲۰
مبحث سوم مکتب تاریخی حقوق ……………………………………….. ۲۲
سوالات برای مباحثه ……………………………………. ۲۲

فصل سوم ……………………………………………………… ۳۱

محتویات غایه و هدف نهایی قواعد حقوقی ………………………………… ۲۳
مبحث اول ضرورت و مطابقت حقوق با واقعیتهای اجتماعی  …………………………………………………………….. ۲۳
مبحث دوم هدف نهایی یا غایه قواعد حقوقی – ……………………………. ۲۴
سوالات برای مباحثه …………………………………… ۲۶
فصل چهارم ……………………. ۳۲
تصنیف حقوق ………… ۲۶
مبحث اول حقوق عرفی )غیر مدون(  ……………………………………… ۲۷
مبحث دوم حقوق مدون ………………………………………….. ۲۷
مبحث اول حقوق ملی یا داخلی – ……………………………. ۲۸
جزء دوم حقوق خصوصی ……………………………….. ۳۲
مبحث دوم حقوق بینالملل …………………………………. ۴۰
سوالات برای مباحثه …………………. ۴۷

فصل پنجم ………………………….. ۸۴

منابع یا مصادر حقوق ……….. ۴۸
مبحث اول قانون  …۴۸
مبحث دوم عرف و عادات ……………………. ۵۶
مبحث سوم رویه قضایی ……………………………. ۵۷
مبحث پنجم منابع حقوق در افغانستان …………………………………………. ۵۹

فصل ششم ……………………… ۲۳

تفسیر قانون ………….. ۶۲
مبحث دوم طریقه تتبعات ………………… ۶۳
قسمت دوم ……………………… ۲۸
حقوق عندی …………………….. ۲۸
فصل اول ………………………. ۲۸
معلومات عمومی ……………. ۶۴
مبحث اول تعریف حقوق عندی – …………………………………… ۶۴
مبحث دوم اهمیت و مفهوم حقوق عندی  ………………………. ۶۵
مبحث سوم موضوع حقوق عندی – ……………. ۶۵
فصل دوم ……………………….. ۲۶
منابع حقوق عندی ……. ۶۷
شرایط صحت قرارداد ……۶۸
آثار قرارداد …………. ۶۹
انحلال قرارداد ……… ۷۰
مبحث دوم حوادث حقوقی – ………………………………. ۷۱
اسباب ایجاد حادثۀ حقوقی را در پنج بخش میتوان مطالعه کرد: ……………….. ۷۱
حوادث حقوقی مدنی – ………………………………. ۷۲
حوادث حقوقی ماورای مدنی  ……………. ۷۲
فصل سوم ……………………….. ۶۳
تصنیف حقوق عندی ………. ۷۲
مبحث اول حقوق سیاسی …………………………….. ۷۲
مبحث دوم حقوق عمومی  ………………………….. ۷۲
مبحث سوم حقوق خصوصی -……………….. ۷۳
تقسیم حق به اعتبار موضوع آن  ……………………………………. ۷۴
تقسیم حق به اعتبار قیود و عوارض آن
بخشی از متن فایل
فصل مقدماتی
معلومات عمومی
مبحث اول- معنی لغوی حقوق
حقوق در لغت جمع حق است به معنی راست، درست، سزاوار، ضد باطل، موافق، مطابق، حصه، نصیب، مکنت، تاج سر
و مرگ و همچنان یکی از اسما و صفات خداوند متعال است.
حق را به حیث صفت فعل و یا صفت عقیده استعمال كرده میتوانیم. مثالً گفته میشود گفتارش حق )موافق و مطابق به
حقیقت(، کردارش حق و عقیده اش حق است. بدین معنی که گفتار، کردار و عقیده او به حقیقت امر و واقعیت نزدیک اند.
واژه حق به معنی عدالت نیز استعمال شده است. برای مثال وقتی در داوری بین دو تن گفته میشود، حق این است، یعنی
عدالت چنین اقتضا دارد و در نظریه احساس حقوق، حقوق به معنی عدالت به كار رفته است. یعنی آنچه كه باید در شمار حقوق
باشد. در این معنی كه در مباحث خاص فلسفه حقوق به كار میرود، حقوق مجموع قواعد است كه از نظام جهان یا طبیعت
انسان ناشی شده و آنچه را كه عدالت است مشخص میكند.
در تمدن غرب حقوق را از کلمه )Directon )به معنی قدرت استعمال كرده اند که مراد از آن ارایه قدرت رهنمایی است.
ناشی از سازمانی میباشد که عهده دار رهبری جامعـه بوده مـیتوانــد. روی ایین دلییل اسیت
حقوق و قدرت رهنمایی معموالً
کـه تعــدادی از علمـــا
حقوق را به مفهوم دولت مترادف میدانند؛ زیرا طوری که گفتیم حقوق دساتیر رهنمونی یک جامعه است. پ واضح است که
برای تطبیق این قواعد و دساتیر باید مقیاسی وجود داشته باشد که صالحیت تنفیذ و تطبیق این قواعد رهنمونی را داشته باشد. از
این جاست که رابطه حقوق با دولت واضح میشود.
مبحث دوم – معنی اصطالحی حقوق
حقوق مانند سایر پدیدهها و مفاهیم اجتماعی دارای مفهوم مغلق بوده و دانشمندان آن را در اعصار و ادوار گذشته به
گونههای مختلف تعبیر و تعریف كرده اند.
برای این كه حقوق به هدف نهایی خود، یعنی استقرار عدالت در روابط مردم و حفظ نظم در اجتماع برسد، ناچار باید برای
بخشی از مردم امتیازهایی در برابر دیگران بشناسد و با ایجاد تكلیف برای گروه دوم توانایی خاصی به آنان اعطا كند. این
امتیاز و توانایی را كه حقوق هر جامعۀ منظم برای اعضای خود به وجود میآورد، حق مینامند، كه جمع آن حقوق است و
حقوق فردی نیز گفته میشود. بنابر این حق حیات، حق مالكیت، حق زوجیت و مانند اینها، به اعتبار معنی اخیر است و حال آن
كه اصطالح حقوق، به معنی نخست همیشه با تركیب جمع به كار میرود و برای نشان دادن مجموعه نظامات و قوانین است،
مانند حقوق افغانستان، حقوق مدنی، حقوق بینالملل و حقوق اسالم.
همان گونه كه اشاره شد حقوق معانی دیگری هم دارد. به عنوان مثال
وقتی سخن از حقوق كارمندان دولت یا دیگر حقوق میشود، مقصود دست مزد كارمندان دولت است. هنگامی كه سخن از تعلیم
و فرا گرفتن حقوق میشود، منظور علم حقوق و قواعد حاكم بر كاوشهای علمی در این باب است.
و یا در تعریف دیگری از حقوق میتوان گفت: حقوق مجموع قواعد الزام آور و كلی است كه به منظور ایجاد نظم و
استقرار عدالت، بر زندگی اجتماعی انسان حكومت میكند و اجرای آن از طرف دولت تضمین میشود.
و یفه دولت قانونگذار در این جمله نیز خالصه میشود: “ت مین صلح از راه اجرای عدالت”. شعاری كه از دیر باز آرمان
اصالح طلبان بوده و هم اكنون نیز برنامه دولت مردان میباشد.
به نظر سیسرون حقوق عبارت از مجموع قواعد حد اعالی منطق است كه در طبیعت نهاده شده و حُكم به انجام اعمال
میدهد كه باید صورت گیرد و عك آن را منع مینماید.
كانت میگوید، حقوق عبارت از مجموع شرایط است كه بر اساس آن ارادۀ یك نفر بر طبق اصل آزادی مشترك با ارادۀ
دیگری تلفیق پیدا كند.
ارسطو حقوق را این گونه تعریف میكند: حقوق عبارت از بیان مشخص و صریح از طرف دولت است، كه بر توافق
مشترك مبتنی باشد و آگاهی دهد كه هر امری چگونه باید انجام گیرد.
به نظر مایرس مك دوگال امریكایی: حقوق عبارت است از احكام مقام صالحیتدار كه با قدرت مؤثر یا كنترول توأم باشد.
در تعریف حقوق میتوان گفت: قاعدهای است كه بر اعمال اشخاص از
این جهت كه در اجتماع هستند حكومت میكند و اجرای آن از جانب دولت تضمین شده است.
از نظر علمی حقوق در مرحله اول عبارت از یک سلسله قواعدی است که زندگی انسانی را در داخل جامعه رهبری میكند،
که رومیها اصطالح )JUS )را به حقوق دادند.