جزوه هشت خوان تحول جان گاتر

جزوه هشت خوان تحول جان گاتر و دان کوهن با فرمت pdf ، ppt و word
 
بخشی از متن فایل
 پی گیری
بعد از به دست آوردن اولین دستاوردهای سریع کاروان  قوت و جهت میگیره اینکه کوچ زمانی موفق خواهد بود که افراد با  با تلاش و کوشش خودشون دورنما را محقق سازند این مورد در صورت شدنی که حس فوریت زنده نگه داریم  و از بین بردن غرور بیجا و کارهای  بیهوده فرسایشی روحیه کش  مهم تر از همه خودداری از اعلام زود هنگام زنگ پایان کوچ.
زنده نگاهداری حس فوریت
در این خوان رایج‌ترین خطر، کمرنگ شدن است فوریت است پیروزی های گذشته باید فراموش کرد  در غیر این صورت گرفتار دشواری مرحله اول میشویم.
  داستان:
نسبت بهای سهام به درآمد ……………….. لئونارد سیفر
در داستان شیفر با باز کردن فکر کارکنان و بهبود دیدگاه درباره اوضاع و احوال شرکت  باخطر کم رنگ شدن اولویت ها مقابله کرد. او معیاری برای برای رقابت بیرونی پیدا کرد  که اثرگذاری آن بستگی به احساسات افراد دارد. زمانی که زمانی که افراد رئیس خود را به حضور می‌بیند و با او گفت‌وگو می‌کند و از  باورهای قلبی او اگاهی  پیدا کنند بر فوریت های مورد تاکید آگاهی پیدا می کند.
امواج پی در پی تحولات دشوار
در آغاز هر دگرگونی برخی از گلوگاهی ساده حذف می‌شود تا  که نتایج مثبتی سریع به دست آورد و کاروان تحول جان بگیره.
بی باکی و ایستادگی طبیعی در اینجا کمک رسان است و از آن بهتر ایجاد وضعیت که افراد برای رویارویی با سیاست بازی و دشواری های دیوانی بدون که جانشان به خطر افتد بتوانند خطر کنند. باید محیطی درست کنیم که افراد بتوانند مشکلات را از طریق توانایی‌هایی که مثل اختیار ، زمان، منابع و دسترسی به اطلاعات حل کنند.
 داستان :
وسواسی، اشرافی ،زورگیر………………….فیل نولان و استیو فدرستون
شخص وسواسی بودجه بر اساس حس بد گمانی می‌بندد و استدلال و دلیل این است که کار از محکم کاری عیب نمی کند بهتر است کمی اضافه تر در نظر بگیریم فقط برای روز مبادا و اگر روزی به وسواسی  گیر دهیم هزاران دلیل می آورد
اشرافی دنبال کارهایی است که در خور مدیریت کلاس بالا باشد و برای بخت و آوازه  بیاورد. دنبال موضوع پر زرق و برق یا پروژه های بزرگ که نامش  به وسیله آن در سازمان ماندگار باشد او بودجه را فقط برای خودنمایی خود میخواهد.
زورگیر تنها  تنها خواسته اش این است که یقین پیدا کند برای نفرات خودش به اندازه کافی پروژه وجود دارد. او نیازمندی ها کاری ندارد. فقط حساب می کنم که ۲۰۰ نفر افراد او ظرف ۸ ماه چقدر می توانند کار کند و متناسب با آن مواجه می خواهد
اما ببینم در گروه بودجه این بنگاه این کار چگونه انجام شد:
نخست با گروه آزادی زیادی داده شد . دلیل شکست  کارگروه ها این است که به آنها میدان عمل و قدرت بالایی داده نمیشود‌. دوم به گروه وقت کافی داده شد سوم تمام اطلاعات مورد نیاز در دسترس آنان قرار گرفت چهارم دستور کار محافظه‌کارانه نبود( یعنی عملی فکر کنید حرف‌هایتان قابل پیاده شدن است) عامل دیگر پیروزی در داستان وسواسی خلاقیت گروه بود.
خودمان را نکشیم
در گرما گرم  تحول، حتی اگر فوریت آن بالا باشد حتی افراد آماده کنار زدن موانع و مشکلات سنگین باشن و حتی موفق شوند که پی در پی امواجی از دگرگونی پدید آورند باز ممکن است بر اثر خستگی شکست بخورد. افراد بر اثر کارهای فراوان برای ساختن آینده سازمان که غرق کار شده و به تدریج خسته می شوند
پاسخ این مسله در تحولات موفق این است که میگویند: وقتی خیلی کار دارید قدری از آن را رها کنید.
 داستان:
از صفحه ۲۵ به صفحه ۲        کن موران
در این داستان  یک تغییر کوچک از  هدر رفتن وقت  هزاران ساعت مدیران جلوگیری می کند و سخنان مدیر را باور کردنی و قابل فهم و  پیامدهای کارش را حس میکنند. بهترین راه برای جلوگیری از هرز کاری که قبل  از آنکه کار بر سر کارکنان فرو ریزد آن را شناسایی و پیش بینی نماییم و کارهای غیر مربوط و جلسات  بیهوده و گزارشات وقت گیر و سفرهای جلسات(حلسه محازی جایگزین شود) حذف شوند. و تا می توانیم کارها را به زیردستان واگذار کنیم.
داستان:
کوچه        جک جاکوبز
در این داستان کامیابی کوچه به این دلیل است افراد به چشم خود می بینند بنگاه دارد پول خرج می‌کند ساختمانی می‌سازد که تعامل کارکنان را در تمام رده ها آسان سازد و آنان می‌توانند در کنار هم باشند و با هم کار کنند این شیوه باور بسیار عمیقی به وجود می‌آورد تا رویایی و گنگ و تخیلی”ما باید بیش تر همکاری کنیم”  عملی شود.
کوچه باعث میشود حرف و حدیث های نادرست فروکش کند و فرق بین خود و همکاران بالادست خود نبینند  در کل تفاوت ها را از بین می‌برد و شباهت ها را نشان می‌دهد.
کاهش سخنان منفی موجب همکاری بیشتر می‌شود اینگونه است که پیشرفت بنگاه ادامه پیدا می‌کند و موج دیگری از تحول سازمان را در بر می‌گیرد و کاروان تحول به خان  پایانی نزدیک می شود  و بنگاه برای پا گذاشتم قرن ۲۱ پوست می‌اندازد، بنگاهی که محیط آن را همه دوست دارند..