جزوه جامعه شناسی سیاسی بشیریه

جزوه جامعه شناسی سیاسی بشیریه

   
تعداد بازدید
3037 بازدید
7,500 تومان

جزوه جامعه شناسی سیاسی بشیریه با فرمت pdf در ۲۸ صفحه
 
بخشی از متن فایل
 
جامعهشناسی سیاسی
مکتب اصالت اثبات تأثیر عمدهاي بر گسترش علوم اجتماعی و جامعهشناسی در قرن بیـستم گذاشـت. امـا جامعـه
شناسی سیاسی به مفهوم نوین خود حاصل تحولات سیاسی و اجتماعی عصر جدید است. به طـور کلـی مـیتـوان
گفت که موضوع جامعهشناسی سیاسی بررسی رابطه میان دولت، قدرت سیاسی وقدرت دولتی از یک سو و جامعه
و قدرت اجتماعی یا نیروها و گروههاي اجتماعی از سوي دیگر است.
موضوع اصلی جامعهشناسی سیاسی توضیح جایگـاه دولـت در درون شـبکه پیچیـده علایـق و منـافع اجتمـاعی و
اقتصادي و روابط حاصل از آنها است. به عبارت دیگر جامعهشناسی با ساخت درونی دولت و حکومت کـه اغلـب
موضوع اصلی «علم سیاست» به مفهوم اخص کلمه تلقی میشود سرو کار ندارد. اگر سیاست را بـه معنـی «روابـط
میان جامعه، اقتصاد و دولت» تلقی کنیم در آن صورت وظیفه جامعهشناسی سیاسی فهم این روابط است نه توضـیح
کامل اجزایی مانند جامعه و دولت، به صورتی پراکنده.
از دیدگاه «فلسفه سیاسی»، دولت مدرن «نوعی قدرت عمومی مستقل از حـاکم واتبـاع او و واجـد اقتـدار عالیـه در
کشور» تلقی میشد.بر عکس، تردید در خصلت عمومی دولت مدرن و تأمل درباره رابطـه میـان «قـدرت دولتـی» و
منافع و علایق حکام و جامعه نقطه تکوین جامعهشناسی سیاسی به معنی مدرن را تشکیل داد. به عبارت روشـنتـر
پس از تکوین دولت مدرن دو نوع برداشت درباره رابطه آن با جامعه پیدا شد: یکی برداشـت فلـسفی کـه محتـواي
اصلی فلسفه سیاسی جدید را تشکیل میدهد و دیگر برداشت غیر فلسفی یا «علمی» و جامعـه شـناختی کـه زمینـه
اصلی تکوین جامعه شناسی سیاسی جدید به شمار میرود. پرسش اصلی در برداشت اول این است که بهترین نـوع
رابطه میان دولت وجامعه چیست و یا میان دولت و جامعه چه رابطهاي باید برقـرار باشـد. امـا پرسـش اساسـی در
برداشت دوم این است که چه نوع رابطهاي میان دولت و جامعه در واقع وجود دارد. فلسفه سیاسی جدید با تـصور
جدایی دو حوزه دولت و جامعه در پیتعریف حوزه خصوصی مستقل از حوزه قدرت دولتی و تعیین حدود اقتـدار
دولت مدرن بود و از حقوق و آزادیهاي جامعه مدنی در مقابل قدرت دولت حمایت میکرد.
به طور کلی در فلسفه سیاسی دولت مظهر قدرت عمومی و نماینده مصالح عامه تلقی شده است. فلسفه سیاسی در
زمینه رابطه میان دولت و جامعه دیدگاهی تجویزي داشته است نه تحلیلی و از موضـوعاتی چـون حـدود مطلـوب
قدرت دولت و حقوق افراد در جامعه، ضرورت دفاع از عرصه زندگی خصوصی، تلقـی دولـت بـه عنـوان قـدرت
عمومی، حدود مطلوب دخالت دولت در علایق جامعه و جز آن سخن گفته است