جزوه حقوق جزای اختصاصی ۳ + تست


جزوه حقوق جزای اختصاصی ۳ + تست
جزوه حقوق جزای اختصاصی ۳ در قالب فایل pdf به همراه نمونه سوالات ادوار گذشته دانشگاه پیام نور با پاسخ نامه ، مناسب برای دانشجویان رشته های حقوق ، حقوق جزا و جرم شناسی دانشگاه پیام نور با کد درس ۱۲۲۳۰۵۰- ۱۲۲۳۲۵۱-۱۲۲۳۲۵۴-۱۲۲۳۰۳۴
تعداد بازدید
34 بازدید
7,500 تومان

بخشی از متن فایل صفحات ۲ .۳ . ۴
 جعل، ق.ت.۷۵ ،م، ۵۲۳ ق.م.ا. فصل پنجم جعل و تزویر.
 جعل و تزویر ۲ جرم نیستند بلکه یک جرم هستند با دو واژه.
از واژه تزویر به این دلیل استفاده شده است که یکی از مولفه های جعل شبیه بره کههبررداری
است چون در کههبرداری بارزترین وسیله تقلب جعل است. چون در تزویر فریب و تقلب اسرت
و چیزی را که حقیقت ندارد را حقیقت جلوه می دهد.
 م ۵۲۳ ق ۷۵ ق.م.ا.
۳ مولفه در تعریف این ماده قابل شناسایی است:
مولفه اول: رفتار مرتکب مانند خراشیدن، تراشیدن، قلم بردن، الصاق، به کار بردن.
مولفه دوم: موضوع رفتار مانند نوشته، سند، مهر، امضا.
مولفه سوم: رکن روانی که واژه تقلب است.
 مولفه اول رفتار
در م ۵۲۳ ساختن، تراشیدن، خراشیدن، قلم بردن همگی مصداق تغییر دادن هسرتند بره کرار
بردن مهر دیگری در انتهاء ماده به ظاهر رفتار جداگانه ای اسرت امرا آن هرم ب شری از ایجراد
کردن است.
گاهی این ساخت و ایجاد و تغییر دادن به طور کامل و گاهی به طور جزئی و ناقص است.
رفتار مجرمانه: ایجاد کردن، تغییر دادن
مولفه دوم موضوع جرم یا موضوع رفتار:
نوشته، سند، مهر، امضاء که در م ۵۲۳ ذکر شرده و تم بر ر، عهمرت، منگنره کره در دیگرر مرواد
پوشش داده شده است. ق.گ. در فصل جعل به ۷ مصداق برای موضوع جرم جعل اشراره کررده
است.
از نظر حقوقی این ۷ مصداق وسایل ابراز یا بیران اراده هسرتند. و وسرایل نوشرتاری بیران اراده
هستند. این وسایل مورد اعتماد افراد جامعه است و آنها بر اساس اینها روابرط حقروقی خرود را
تنظیم می کنند ولی از نظر حقوقی بهتر بود ق.گ. تمامی وسایل بیان اراده را ذکر می کرد.
 مولفه سوم ؛ قصد تقلب
تعریف حقوقی جعل: جعل عبارت است از ایجاد یا ساختن یا تغییر دادن وسرایل بیران اراده بره
قصد تقلب.
تعریف قانونی جعل در حقوق ایران: جعل عبارت است از ایجاد یا تغییرر متقلبانره وسرایل ذکرر
شده در قانون.
در این دو تعریف در رفتار و در رکن روانی تفاوتی وجرود نردارد و تنهرا تفراوت آن در موضروع
جعل است در تعریف اول هر وسیله بیان اراده ای است اما در تعریف دوم فقط مصرداق هرای ۷
گانه در قانون است.
اما در کتاب های حقوقی تعریف جعل به ایرن گونره آمرده اسرت؛ جعرل عبرارت اسرت از قلرب
متقلبانه حقیقت. در این جا عبارت تغییر کرده است اما معنا تغییر نکررده و قلرب متقلبانره بره
معنای همان ایجاد یا تغییر دادن است.
جعل عبارت است از قلب متقلبانه حقیقت در وسایل ذکر شده در ق.
حقوقدانان در ارائه این تعریف با مثالی روبرو شدند و توضیحی را در مورد قلب حقیقرت دادنرد،
به طور مثال ش صی پولی را به صورت قرض از کسی می گیرد و در ازاء آن قررض بره شر ص
طلبکار رسید می دهد و طلبکار رسید را گم می کند و بعد طلبکار عرین آن مارالبی را کره در
رسید بوده را می نویسد و به جای ش ص بدهکار امضاء می کند بری آن کره در محتروا رسرید
تغییری ایجاد کند. در اینجا پرسشی مارح شد که آیا این موضوع جعل است یا خیر؟ دسته ای
از حقوقدانان و دادگاه ها گفتند که در این جا قلرب حقی قرت صرورت نگرفتره اسرت و رفترار از
شمول جعل خارج است. دسته ای دیگر از حقوقدانان و دادگاه ها گفتند کره ایرن رفترار جعرل
است و برای توجیه حرف خود گفتند که ما ۲ نوع حقیقت داریم:
یک حقیقت اولیه و ن ستین داریم و یک حقیقت دومی و ثانویه داریم.
)در علوم تجربی حقیقت همان واقعیت است و در امور اعتباری مانند علرم حقروق حقیقرت آن
چیزی است که ما مالوب می دانیم و واقعیت آن چیزی است که موجود است(.
و دسته دوم گفتند که حقیقت اولیه م دوش نشده ولی حقیقت ثانویه یا دومی م دوش شرده
است.
و آنها گفتند که حقیقت اولیه آن رسید است و حقیقت دومری آن رسریدی اسرت کره موجرود
نبوده است و با ایجاد کردن آن رسید حقیقت دومی تغییر پیدا کرده است اما نه قلرب حقیقرت
ن ستین بلکه قلب حقیقت دومی.
و می گفتند که محتوا تغییر نکرده بلکه در مرحله دوم واقعیت این بوده است که رسیدی وجود
نداشته و طلبکار بی اجازه دیگری رسید را ایجاد کرده است پس قلرب حقیقرت صرورت گرفتره
است و جعل است.
اما در م ۶ جعل رایانه ای ق.گ. از واژه تغییر یرا ایجراد بره جرای سراختن یرا واژه هرای دیگرر
استفاده کرده است.
پس در اینجا سندی وجود نداشته است بلکه طلبکار بی اجازه سرندی را ایجراد کررده اسرت و
نظام حقوقی این اجازه را به ش ص نداده است پس رفتار جعل است.