جزوه انقلاب اسلامی ایران


جزوه انقلاب اسلامی ایران
جزوه انقلاب اسلامی ایران دانشگاه جامع علمی کاربردی با فرمت pdf در ۲۶ صفحه (قابل سرچ و جستجو)
تعداد بازدید
25 بازدید
7,500 تومان

بخشی از متن فایل
فصل چهارم:
۸۵ )رضاخان در سال ۱۲۹۹ با همكاري سيد ضياء موفق شد تادولت را ساقط كندو بعد از چهار سال در ۱۳۱۴ هم حكومت را از قاجارها گرفتهو سلسله پهلوي را تشكيل داد.
۸۶ )رضاخان به دليل نداشتن هويتي سلطنتي در خانواده اش در راستاي منسب سازي شاهانه براي خود به باستان گرايي پرداختهو خود را به سلسله اشكانيان منصوب مي داشت
لذا نام خانوادگي خود پهلوي را انتخاب كرد.
۸۱ )در مدت ۱۵ سال از سال ۱۳۱۵ تا ۱۳۲۱ اقدام هاي رضاخان همگي در جهت تجدد ايران با ديدگاهي غرب گرايانه طي شد. تغييراتي كهوي در صدد انجام آنها برمي آمد
توأم با اجبارو الزام از طرف حكومت بودو همه نهادهاي سياسي و مذهبي واقتصادي را در برمي گرفت.
۸۸ )حكومت رضاشاه مبتني بر سه اصل ارتش ، بوروكراسي ودربار بودو به همين دليل استبداد رضاخاني به استبداد منور مشهور است. به دليل همين سه اصل حكومت
رضاخان از ثبات سياسي برخوردار بود، اما با توجه به ساختار حكومت ديكتاتوري وي، جامعه ي ايران از نظر سياسي دچار انسداد گرديد.
۸۹ )تجددگرايي در زمان پهلوي دوم نيزادامه يافت اما با عنوان جديد توسعه در ايران، در اين دوران در سياست خارجي ايران، آمريكا جاي انگلستان را گرفت و به تدريج
برنامه هاي پهلوي دومدرباره تغييرات اجتماعي از الگوهاي آمريكايي اخذ شد. بافت مذهبي جامعه ايران مهم ترين علت عدم پيروزي شاه پسردر انجام سريع و صد در صد آن
برنامه ها بود.
۹۱ )پس از كودتاي ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ روند فرد محوري حكومت محمدرضا شاه تسريع يافت.
۹۱ )ساختار سياسي دولت پهلوي اول با دولت هاي قاجار، تفاوت چنداني نداشت واستبداد نظامي رضاشاه راه را براي هرگونه آزادي هاي سياسي و مشاركت مردمي مسدود
ساخت؛ حيات سياسي مردم در زمان رضاشاه به سبب كنترل ديكتاتورما بانه ي همه امور كشورو سركوب مخالفان، بسيار بي رمق بود.
۹۲ )مهم ترين گروهي كه از استبداد رضاخان حمايت مي كرد، روشنفكران غرب گرايي نظيرتقي زاده بودند كه به مفهومي به نام )) استبداد منور(( اينان معتقد بودند كه
ايرانيان صالح خود را نمي دانند، مي بايد با استفاده از استبداد منور، تجدد را بر جامعه ايران تحميل نمود.
۹۳ )عصرپهلوي اول در ايران مقارن با عصرنوسازي و رواج نظريه هاي غربي در اين زمينه است؛ از دوره پهلوي اول به بعد مدرنيزاسيون ايران به شيوه غربي آغاز شد.
۹۴ )نوسازي مفهومي است كه در ادبيات علوم اجتماعي به فرايند تغييرات اجتماعي برمبناي مدرنيتهوبراي رسيدن به جامعه مدرن غربي اطالق مي گردد.
۹۵ )تأثيرات فكري نهضت مشروطيت و حضور طبقه جديد تحصيل كردگان غرب در كنار طبقه حاكم، سبب رويكرد پهلوي اول به مدرن سازي كشوربه شيوه غربي شد. اين
مسئله در كنار تحوالتي كه مصطفي كمال آتاتورك در تركيه به راه انداخت، توجه شاهو حاميان وي را به خود جلب كردو آنان را به اقتباس از اقدامات ضدمذهبي آتاتورك
فراخواند.
۹۶ )نوسازي رضاشاه با تأكيد برعنصر تقليدگرايي از غرب )شبه ترقي غرب گرا( آغاز شد كه برگرفته از مباني مدرنيته بود.
از جمله اين اقدامات رضاخان: ايجاد بانك سرمايه گذاري با هدف دراز مدت ايجاد جامعه اي شبهغربي – غيرديني كردن جامعه – ترويج ملي گرايي افراطي – توسعه سرمايه
داري دولتي.
۹۱ )تأسيس بانك وراه آهن، ايجاد مدرسهو دانشگاه به سبك اروپايي واحداث كارخانه هاي جديد، اقداماتي بود كه ناسيوناليسم شبه مدرن، آن را به هرقيمتي براي رسيدن به
كاروان ترقي ضروري مي دانست …..