جزوه روانشناسی عمومی هیلگارد

جزوه روانشناسی عمومی هیلگارد به زبان فارسی

تعداد بازدید
598 بازدید
7,500 تومان

جزوه روانشناسی عمومی هیلگارد به زبان فارسی دارای نکات کلیدی مناسب جهت جمع بندی امتحان، ارایه در کلاس، کنکور کارشناسی ارشد و دکترای رشته روانشناسی، مشاوره و تمامی رشته ها

+ خلاصه روانشناسی هیلگارد – فصل ۱ تا ۱۶ – ۹۱ صفحه جهت پرینت
+ خلاصه روانشناسی هیلگارد – فصل ۱ تا ۱۷ – ۳۴۰ اسلاید به صورت پاورپوینت
+ دیکشنری تخصصی رشته روانشناسی با فرمت pdf در ۳۶ صفحه
+ بیش از ۶۹۰ تست روانشناسی عمومی همراه با پاسخنامه
+ واژه نامه توصیفی مربوط به لغات و کلمات مربوط به روانشناسی عمومی هیلگارد 
 
بخشی از متن پاورپوینت
 
اسلاید ۵
آغاز روانشناسی علمی
 
آغاز روانشناسی علمی را تأسيس نخستين آزمايشگاه روانشناسی توسط ويلهلم وونت در دانشگاه لايپزيك آلمان به سال ۱۸۷۹ می دانند .
او براين باور بود كه ذهن و رفتار را نيز همانند سياره ها و مواد شيميايی يا اندامهای بدن   می توان با روشهای علمی بررسی و تحليل كرد . پژوهشهای وونت عمدتاً متمركز بر حواس و بويژه حس بينايی بود . وونت به درون نگری به عنوان روشی برای فرايندهای ذهنی تكيه می كرد .
درون نگری يعنی مشاهده و ثبت ماهيت ادراكها، انديشه ها، و احساسهای شخص توسط خودش؛ مثلاً تأمل شخص درباره ی تأثرات حسی خودش از محركی مانند تابش نور رنگين . وونت در آزمايشهايش بعد فيزيكی محرك معينی مثلاً شدت آن را به شيوه منظمی تغييرمی داد وآنگاه با روش درون نگری معلوم می كرد تغييرات فيزيكی موجب چه تغييراتی درتجربه هشيار ذهن آزمودنی از آن محرك می شوند.
  ساخت گرايی و كاركرد گرايی
تجزيه ی تركيبات پيچيده به عناصر آنها در فيزيك و شيمی، روانشناسان از جمله تيچنر را برانگيخت تا در جستجوی آن دسته از عناصر ذهنی برآيند كه تجربه های پيچيده آميزه ای از آنها به شمار می آمدند . مثلاً مزه ليموناد (ادراك) به عناصری مانند شيرين، تلخ، وسرد (احساسها) قابل تجزيه است. تيچنراين شاخه روانشناسی را ساخت گرايی (تحليل ساختارذهنی) ناميد.
ويليام جيمز تأكيد داشت كه به جای تحليل عناصر هشياری بايد به ماهيت سيال و شخصی هشياری پرداخت. رويكرد جيمز كاركرد گرايی ناميده شد. مراد از كاركرد گرايی بررسی اين مطلب است كه ذهن چگونه كار می كند كه جاندار موفق به انطباق و سازگاری با محيط می شود.روانشناسان براين باورشدند كه برای درك نحوه انطباق جاندار با محيط بايد رفتار واقعی او را بررسی كرد.هم ساخت گرايان و هم كاركرد گرايان روانشناسی را دانش تجربه هشياربه شمار می آوردند.
رفتار گرايی
در دهه ۱۹۲۰ ساخت گرايی و كاركرد گرايی جای خود را به سه مكتب جديد دادند :
رفتارگرايی ، روانشناسی گشتالت ، و روانكاوی .
واتسون بنيانگذار رفتارگرايی معتقد بود؛ برای اينكه روانشناسی به صورت علم درآيد داده های آن بايد مانند داده های علوم ديگر قابل وارسی همگان باشد. رفتار امری است همگانی، و هشياری امری خصوصی.
واتسون معتقد بودكه تقريباً همه ی رفتارها حاصل شرطی شدن است و محيط از راه تقويت عادتهای خاص، رفتار را شكل می دهد. در اين ديدگاه پاسخ شرطی كوچكترين واحد رفتار محسوب می شد كه می توانست پايه ی شكل گيری رفتارهای پيچيده تر باشد.
رفتارگرايان معمولاً پديده های روانشناختی را درچارچوب محرك و پاسخ ( S – R ) تحليل می كردند و اين خود منجر به پيدايش اصطلاح روانشناسی محرك – پاسخ ( S – R ) شد .
روانشناسی گشتالت
گشتالت يك واژه ی آلمانی است به معنای ”شكل ، طرح ، قالب و يا فرم“ است كه توسط ورتايمر، كافكا و كهلر پايه گذاری شد. توجه اصلی آنها بر ادراك و حل مسئله معطوف بود.
به اعتقاد آنها تجربه های ادراكی مبتنی بر طرحهايی هستند كه محركها و سازمان تجربه آنها را شكل می دهند. آنچه كه ديده می شود هم وابسته به زمينه ای است كه شی درآن آشكار می شود و هم تابع ساير وجوه طرح كلی تحريك.
”كل چيزی متفاوت ازمجموع اجزای آن است زيرا كل تابع روابط اجزاست.“
روانكاوی
اين مكتب را در آغاز قرن بيستم زيگموند فرويد بنيان نهاد. هسته اصلی نظريه فرويد مفهوم ناهشيار است: افكار، نگرشها، تكانه ها، اميال، انگيزه ها و هيجانهايی كه خودمان از وجود آنها آگاهی نداريم.
فرويد معتقد بود اميال ناپذيرفتنی از قبيل اميال منع شده يا تنبيه شده دوران كودكی از حيطه آگاهی هشيار رانده شده و جزو ناهشياری می شوند اما همچنان برافكار و هيجانها و اعمال ما اثر می گذارند. افكار ناهشيار به صور گوناگون از قبيل رويا، لغزشهای لفظی و اطوار بدنی خود را نشان می دهند.
فرويد در كار درمان خود از روش تداعی آزاد و تحليل رويا استفاده می كرد.
در نظريه سنتی فرويد، انگيزه های ناهشيار تقريباً به نحوی با ميل جنسی يا پرخاشگری پيوند دارد.